www.iiiWe.com » مرثیه‌ای برای تعطیلی «کافه کراسه»

 صفحه شخصی فواد فضیله   
 
نام و نام خانوادگی: فواد فضیله
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی معماری - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  طراح معمار
تاریخ عضویت:  1388/12/07
 روزنوشت ها    
 

 مرثیه‌ای برای تعطیلی «کافه کراسه» بخش عمومی

8


مرثیه‌ای برای تعطیلی «کافه کراسه»/ قطع اکسیژن در فضای پر دود کافه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها:



اگر هزاران کافه کراسه در کشور داشتیم، تعطیلی حتی یکی از آنها باعث اندوه شدید بود، چه برسد به اینکه چنین پاتوق‌های خوبی تعدادشان اندک است و دود سیگار و قلیان و خنده‌های بی‌خیال از کافه‌های مجاور بالا می‌رود.





خبرگزاری فارس- مهناز سعیدحسینی: وقتی اتفاقی، خوب و مبارک است، همه البته به استثنای آنهایی که ریگی به کفش دارند، آن را تحسین می‌کنند و این اتفاق خوب و مبارک الگویی برای دیگران می‌شود تا این اتفاق‌های مبارک، مانند زنجیره‌ای ادامه پیدا کند و یک اتفاق واقعا خوب که دامنه تاثیر عمیقی دارد، رقم بزند. یکی از این اتفاقات خیلی خوب که جرقه‌اش در تهران زده شد و بعدها دامنه‌اش به شهرها و استان‌های دیگر رسید، کافه کتاب بود و یکی از قدیمی‌ترین و البته موفق‌ترین نسخه‌هایش هم کافه کراسه تهران؛ یک کافه کتاب گرم و فعال در یکی از از پرجنب‌ و جوش‌ترین نقاط تهران که هیاهوی دانشجویان از دیوارهایش بالا می‌رفت و بحث‌های منطقی در حوزه فرهنگ و هنر و سیاست به داخلش می‌رسید.


جایی نزدیک به دانشگاه تهران و دقیق‌ترش در خیابان 16 آذر و در خیابان پور سینا.




کافه کراسه یک جای خیلی خوب بود، که هم امنیت داشت و هم مجهز بود. امن از این جهت که خلاف اداها و پزهای روشنفکری که معمولا از سر و روی کافه‌ها می‌ریزد، کافه‌ها معمولا جایی است برای وعده گذشتن برای دوستی‌های آن چنانی و این چنانی! که مخالف شرع و فرهنگ ما هستند و فضای کافه‌ها را با اختلاط‌های ناهنجارشان آلوده می‌کنند و به بیراه می‌برد، کافه کراسه از همه اینها مبرا بود. فضایی امن داشت برای همه دانشجویان مذهبی یا اصلا آنهایی که به فرهنگ و کتاب احترام می‌گذارند، تا به راحتی بیایند و جدای از دغدغه‌هایی که گریبان‌گیر فضاهای این چنینی‌ است بنشیند،‌ چیزی بنوشند، مطلبی بخوانند و کتابی بخرند.






کافه کتاب امن بود و فضایی امن‌تر برای رفت و آمد خانم‌ها و آقایان و دقیقا آن چیزی که از نمونه یک کتاب فروشی تعاملی آن هم در یک کشور مسلمان و با دغدغه‌های انقلاب بزرگی چون انقلاب اسلامی انتظار می‌رود.


کراسه مدرن و مجهز هم بود. مجهز به یک معماری دلچسب و دلنشین و کتاب‌های خوب و به درد بخور. حالا مخاطب کافه کراسه از هر جنسی که بود و علاقه‌اش در هر حیطه‌ای، کافه کراسه برای او دست پری از پیشنهادهای خوب کتابی داشت. یعنی کتاب‌های کافه کراسه به واقع گلچینی بود برای آنها که میخواهد کتاب‌های خوب را یک جا ببینند و بدانند در حوزه جدی نشر ما چه می‌گذرد. (جدی در مقابل کتاب‌های زرد و کتاب سازی‌ها استفاده شده که در بازار نشر ما بیشتر به یک شوخی می‌مانند!)






کافه کتاب کراسه مجهز بود به اینترنت پر سرعت رایگان و انواع نوشنیدنی‌ها در نوع سرد و گرمش و خوردنی‌های سبک که رمقی برای خواندن بگذارد و کافه را از هدف اصلیش یعنی کتاب دور نکند.

در کافه سی‌دی و مستندهای خوب هم پیدا می‌شد،. می‌شد مجله خواند و خبر گرفت. می‌شد نویسندگان و شاعران مشهور و محبوب را در دو قدمی خود دید و با آنها صحبت کرد، گپ زد و خلاصه کافه جایی بود برای خواندن و دانستن و گپ زدن درباره مهم‌ترین و جدی‌ترین دغدغه کشورمان یعنی فرهنگ.

در این دو سالی که کافه سر پا بود و چتر گسترده بود بر سر علاقه مندان کتاب و ادب و هنر، برنامه‌های متعددی در آن برگزار شد؛ از نقد فیلم و کتاب گرفته تا نشست‌های خودمانی با اهل فرهنگ. خیلی‌ها از مشاوره کتاب کافه کراسه استفاده کردند و آنهایی که عضو کافه شده بودند، دلشان به پیامک‌هایی گرم بود که آنها را در هر لحظه و هر جا فرا می‌خواند به سمت کتاب. آن هم نه هر کتابی بلکه کتاب‌های خوب.



امروز دقیقا بعد از دو سال از فعالیت مستمر و پربار کافه کراسه، جایی که نامش از مصحف شریف و قرآن مجید وام گرفته بود، با تعطیلی کافه کراسه مواجه شده‌ایم که به گفته مسئولانش دو هفته‌ای از این تعطیلی ناخواسته می‌گذرد. تعطیلی که هم حمایت خیلی‌ها را می‌طلبد و هم نازک اندیشی و تامل در تاثیر چنینی جاهایی که واقعا نبودشان،‌ خسران است و مایه اندوه.


ما اگر امروز برای یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگیمان مرثیه می‌خوانیم، به خاطر این است که فرزندان این انقلاب، آنهایی که قرار است زیر بار بخشی از سنگینی وزن فرهنگ در این نظام مقدس بروند و در سال‌های آینده آن را جلو ببرند، جاهای مشابه چندانی در دسترس ندارند که حامی آنها باشد و خوراک فکری سالم و مفید در یک فضای امن به آنها بدهد.



اگر ما صد کافه کراسه در تهران و هزاران کافه کراسه در کشور داشتیم، تعطیلی حتی یکی از آنها باعث اندوه شدید بود، چه برسد به اینکه چنین پاتوق‌های خوبی هم اکنون تعداشان خیلی اندک است و هر روز دود سیگار و قلیان و خنده‌های بی‌خیال خیلی‌ها از کافه‌های مجاور همان حوالی بالا می‌رود...


منــــــــبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920923001133

دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 08:01  
 نظرات    
 
امیر یاشار فیلا 18:31 دوشنبه 25 آذر 1392
0
 امیر یاشار فیلا

با سپاس؛
1ـ دلیل این "تعطیلی ناخواسته" که دست‌اندرکاران کافه به آن اشاره کرده‌اند، چه بوده است؟
در متن خبر نیامده بود.

2ـ اگر صلاح می‌دانید، از این پس در بازنشر نوشتارهایی از این دست، واژه‌ی «مرثیه» را به فراخور کاربردش در آن نوشتار، به «سوگواره» یا «سوگ‌نامه» یا «سوگ‌نوشت» تغییر دهید.
پیمان شبستانی 11:35 سه شنبه 26 آذر 1392
0
 پیمان شبستانی
صد حیف جای بسیار دنج و زیبایی بوده
فواد فضیله 13:42 سه شنبه 26 آذر 1392
0
 فواد فضیله
جناب امیر یاشار عزیز

سلام

مگر تعطیلی و پلمپ کافه دلیل هم می خواهد؟!!
صرفا نام "کافه" و "کافی شاپ" بر روی مکان، بهترین دلیل برای تعطیلی است.! !

در مورد پیشنهاد جایگزینی کلمه هم سپاسگزار راهنمایی شما هستم. اما من به طورمعمول در مطالبی که از منبعی نقل می کنم اصرار به وفاداری به تک تک کلمات هستم. چه کلمه به جا استفاده شده باشد و چه نه.

ولی همچنان مشتاق شنیدن راهنمایی ها و پیشنهادات شما هستم.

پاینده باشید.
امیر یاشار فیلا 20:45 چهارشنبه 27 آذر 1392
1
 امیر یاشار فیلا

چه می‌توان گفت؟

عجالتاً ناگزیریم قهوه را خودمان در دفتر یا خانه دم کنیم،
و از جایگزین‌های مجازیِ این‌گونه فضاها بهره بگیریم.
مانند : www.cketab.com
امیر یاشار فیلا 01:59 یکشنبه 11 اسفند 1392
0
 امیر یاشار فیلا

نگاهی به رویدادهای جهان کتاب در چند روز گذشته


ـ کتاب‌های پرفروش نیمه‌ی دوم بهمن‌ماه 1392 به گزارش فروشگاه‌های «شهر کتاب»

کتاب‌های «بینوایان» (ویکتور هوگو)، «لبخند انار» (هوشنگ مرادی کرمانی)، «گتسبی بزرگ» (اسکات فیتزجرالد) و مجموعه‌ی شعر «ضد» (فاضل نظری)، برخی از عناوین پرفروش شهر کتاب مرکزی در نیمه‌ی دوم بهمن‌ماه 92 بوده‌اند. از دیگر کتاب‌های پرفروش در بازه‌ی زمانی یادشده، «فیه‌مافیه (مقالات مولانا)»، «از دولت عشق»، «قانون توانگری»، «وضعیت آخر»، «حکایت دولت و فرزانگی»، «معجزه‌ی سپاس‌گزاری»، «تاریخچه‌ی زمان»، «فراسوی اینشتین» و «داستان زندگی و پژوهش‌های استیون هاوکینگ» را می‌توان نام برد.
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ یک کافه‌کتاب دیگر در تهران تعطیل شد

یک کافه‌کتاب دیگر در تهران کم‌تر از یک سال پس از آغازبه‌کارش، با اخطار اداره‌ی اماکن تعطیل شد. کافه‌کتاب «ترنجستان سروش» که زمستان سال گذشته کارش را آغاز کرده بود، اوایل هفته‌ی گذشته در پی اخطار کتبی اداره‌ی اماکن تعطیل شد. به گفته‌ی یکی از گردانندگانِ «ترنجستان سروش»، این اخطار کتبی در پی شکایت اتحادیه‌ی کافه‌داران تهران و به دلیل آن‌چه «تداخل صنفی» خوانده شده، به اجرا درآمده است. وی از این رویداد اظهار تأسف کرد و گفت که تعطیلی کافه‌کتاب یادشده در حالی صورت می‌گیرد که در آن، کشیدنِ سیگار و قلیان ممنوع بوده و تنها قهوه و چای سرو می‌شده است.
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ از فروشگاه الکترونیکِ کتاب «فیدیبو» رونمایی می‌شود

از نخستین فروشگاه قانونی کتاب الکترونیک فارسی «فیدیبو» به‌زودی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی خواهد شد. فیدیبو در سال 2011 با شعار «مطالعه‌ی آزاد برای همه، همه‌وقت، همه‌جا» به‌عنوان یک پروژه‌ی چندملیتی به دست مهندس مهدی فیروزان، مدیرعامل مؤسسه‌ی شهر کتاب پایه‌گذاری شد و پس از پشت سر گذاشتن چالش‌های بر سر راه زبان‌های عربی و فارسی برای ورود به صنعت نشر الکترونیک، فاز نخستِ آن در دسامبر سال 2013 راه‌اندازی شد.
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ انتشار «یادگاری‌های ایرانی در شهر رم» از سوی کلیسای واتیکان

کتاب «یادگاری‌های ایرانی در شهر رم»، نوشته‌ی پروفسور آنجلومیکله پیه‌مونتسه، ایران‌شناس ایتالیایی، از سوی انتشارات کلیسای واتیکان در ایتالیا منتشر شد. ناشر درباره‌ی این کتاب نوشته است: «این مجموعه نتیجه‌ی پژوهشی اصیل، یادگاری‌های وقایع و مردم پرسیا (ایران) در شهر رم ادوار کهن، میانه و نو است که در آثار باستان‌شناسی، کلیساها، گورسنگ‌ها، نقاشی‌ها، کاخ‌ها، نمایش‌نامه‌ها و درام‌های موسیقی (مذهبی و عامیانه)، در سده‌ها و اعصار یافته شده‌اند؛ کاری عالی از به‌یادمانده‌های رمی پارسی در مرکز تاریخی و یادبودی شهر.»
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ خاطرات تکان‌دهنده‌ی یکی از نویسندگانِ روس دوره‌ی استالین، به فارسی برگردانده شد

کتاب «خاطرات مسکو»، خاطرات اِما گرشتین، پژوهشگر روس و از دوستان نزدیک آنا آخماتوا و اوسیپ ماندلشتام، دو تن از ادبای مطرح آن سرزمین، درباره‌ی جنایت‌های دوره‌ی استالین، به فارسی ترجمه و راهی بازار نشر شد. در دیباچه‌ی کتاب «خاطرات مسکو» آمده است: «شرایط بسیار سخت زندگی، وقوع جنگ جهانی دوم، افشای شخصیت‌های واقعی اهل قلم و زندگی خصوصی آن‌ها، آگاهی از نحوه‌ی اداره‌ی کشور (روسیه) توسط استالین و برخورد مستبدانه با جامعه‌ی هنرمندان و شاعران و سرکوب مخالفان، به‌وضوح در این اثر منعکس شده است.»
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ خاطرات خلبان سوییسی از ایرانِ عصر قاجار در راه است

خاطرات «میتل هولستر»، خلبان سوییسی که در اواخر دوره‌ی قاجار با هواپیما به ایران سفر کرده بود، برای انتشار از سوی نشر فرهنگ معاصر، در دست ترجمه و ویرایش است. نام این کتاب «پرواز به ایران» و دربردارنده‌ی خاطراتِ این خلبان سوییسی است که یک هواپیمای شرکت هوایی یونکرز را از سوییس به ایران آورد. این خاطرات، رویدادهای سفر 104روزه این خلبان را دربرمی‌گیرد و در واقع یک سفرنامه‌ی مفصل است.
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ به گفته‌ی استاد ژاله آموزگار، ارزشمندترین کتاب را درباره‌ی تاریخ ساسانیان، یک دانمارکی نوشته است


استاد ژاله آموزگار در آیین بزرگ‌داشتِ آرتور کریستن‌سن، ایران‌شناس دانمارکی، از کتاب «ایران در زمان ساسانیان» او که در سال 1935 منتشر شده است، به‌عنوان «به‌ترین و ارزشمندترین اثر درباره‌ی تاریخ ساسانیان که مورد استفاده‌ی همگان است» یاد کرد و گفت: دیگران هم هرچه در این باره می‎نویسند، باز هم با بهره جستن از این اثر کریستن‌سن است.
شب «آرتور کریستن‌سن»، صدوپنجاه‌وسومین شب از شب‌های مجله‌ی «بخارا»، عصر سه‌شنبه، ششم اسفند 1392 با همکاری سفارت دانمارک در تهران، مؤسسه‌ی فرهنگی ـ هنری ملت، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی و گنجینه‌ی پژوهشی ایرج افشار در محل کانون زبان فارسی برگزار شد.
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ برگرداننده‌ی کتاب‌های «هری پاتر» می‌گوید: جادوی هری پاتر بچه‌ها را به اندیشه وامی‌دارد

مترجم مجموعه‌ی «هری پاتر» معتقد است: جادویی که رولینگ یا تالکین از آن سخن می‎گویند، بچه‌ها را به اندشیدن درباره‌ی چیزهایی وامی‌دارد که دست‌یابی به آن‌ها امکان‌پذیر است و این در تقابل با جادوی سیاهی است که انسان‌ها را به خرافه نزدیک می‌کند و موجب می‌شود تا از هرچیز استفاده‌ی ابزاری کنند.
ویدا اسلامیه، برگرداننده‌ی مجموعه‌ی «هری پاتر» در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر و در پاسخ به این که چرا امروز ناشران و مخاطبان، از قصه‌ها و افسانه‌ها استقبال می‌کنند، گفت: روزگاری سفر به آسمان یا ژرفنای دریا افسانه قلمداد می‌شد، اما امروز همه‌ی این خیالات به واقعیت پیوسته‌اند.
آگاهی‌های بیش‌تر

ـ و خبر پایانی این بسته‌ی رسانه‌ای، خبری فرهنگی است، اما نه در زمینه‌ی کتاب و نشر :

چهارمین جشن جهانی نوروز در کابل برگزار می‌شود

چهارمین جشن جهانی نوروز، هفتم فرودین‌ماه سال 1393 در شهر کابل افغانستان، با حضور کشورهای برپادارنده‌ی این جشن، همچون ایران، افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان برگزار می‌شود.
جشن نوروز به عنوان باستانی‌ترین جشن تمدن بشری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ثبت رسیده است. بر همین اساس نیز از سال 1389 سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند، گرد هم می‌آیند و این آیین باستانی را گرامی می‌دارند.
نخستین دوره‌ی «جشن جهانی نوروز» روز هفتم فروردین ۱۳۸۹ در تهران برگزار شد. در این جشن، رییسان‌جمهور ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و عراق؛ و وزیر امور خارجه‌ی جمهوری آذربایجان و معاون نخست‌وزیر ترکیه حضور داشتند. افزون بر این، سفیرانِ کشورهای برپادارنده‌ی نوروز نیز در این همایش شرکت کرده بودند.
دومین دوره‌ی این جشن قرار بود در شیراز برگزار شود، که به علت پاره‌ای مخالفت‌ها برگزار نشد و این دوره در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۰ در سعدآباد تهران برگزار شد. در این نشست، مقر دبیرخانه‌ی نوروز در تهران تشکیل شد و قرار شد سند جشن جهانی نوروز تا گشایش دوره‌ی بعد آماده شود.
در این جشن، رییسان‌جمهور ایران، تاجیکستان، عراق، افغانستان، ارمنستان و ترکمنستان، و معاون اول، رییس دفتر و مشاور ارشد رییس جمهور ایران، رییس مجلس پاکستان، معاون رییس جمهور زنگبار، معاونان نخست‌وزیران ترکیه و آذربایجان، وزرای خارجه‌ی لبنان و عمان، وزیر بهداشت، رفاه و خانواده‌ی هند، وزیر فرهنگ قرقیزستان، معاون رییس مجلس قزاقستان، دبیرکل سازمان اکو و سفیرانِ ازبکستان و سنگاپور حضور داشتند.
به پیشنهاد امامعلی‌رحمان، رییس‌جمهور تاجیکستان، مراسم سومین جشن جهانی نوروز نیز در فروردین ۱۳۹۱ در این کشور برگزار شد.

کابل، پایتخت افغانستان، میزبان جشن جهانی نوروز در سال ۱۳۹۳ است.
کاخ ریاست‌جمهوری افغانستان گزارش داده‌ که حامدکرزی از پیشرفت کار این پروژه دیدن کرده و عکس‌هایی از این پروژه را در صفحه‌ی فیس‌بوکِ خود منتشر کرده است.
اصل خبر در خبرگزاری مهر
این شکوفه‌های بهاری هم پیشکش به مخاطبانِ فرهیخته‌ای که این بسته‌ی رسانه‌ای را تا سطر پایانی‌اش پی گرفتند و خواندند :
شکوفه‌های بهاری در شیراز